loading...
ツ I love you
LOVELY بازدید : 33 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

 

اشعار زیبا و عاشقانه, شعرهای عاشقانه

باز هم میخواهمت 

بیهوده میگردم به دنبالت،
وقتی نیستی ، بیهوده نشسته ام چشم به راهت
شاید وقت این است که حسرت گذشته های شیرین با تو بودن را بخورم
تنها بمانم و کوله باری از غم را بر دوش بکشم
دیروز گذشت و پیش خود گفتم فردا در راه است ، فردا آمد و دیدم هنوز دلم چشم به راه است ، مدتی

گذشت و هنوز هم در حسرت دیروزم ، چه فایده دارد وقتی روز به روز از غم عشقت میسوزم؟
پیش خود میگویم شاید فردا بیایی ،شاید هنوز هم مرا بخواهی !
تقصیر دلم بود نه چشمانم ، این قصه که تمام شد، باز هم اگر بخواهی میمانم
نشستم به انتظار غروب تا یک دل سیر گریه کنم ، شاید کمی آرام شوم ، غروب آمد و بغض سد راه

اشکهایم ، شب شد و هنوز نشکسته شیشه غمهایم،
این حال و روز من است ، نیستی که ببینی این روزهای بی تو بودن است
تمام هستی ام تویی ،از لحظه ای که نیستی ، انگار که من نیز نیستم ، انگار مدتی را با عشق زندگی 

کردم و بعد از تو ،مال این دنیا نیستم !
از آغاز نیز اهل دیار تنهایی بوده ام ، تو رهگذری بودی و من با تو مدتی آشنا بوده ام
از کجا میدانستم اهل دل نیستی ، عشق را نمیشناسی و با من یکی نیستی ، از کجا میدانستم که تنها 

میشوم ، من بیچاره باز هم بازیچه دست غمها میشوم !
بیهوده میگردم به دنبالت ، با وجود تمام بی محبتی هایت ، باز هم میخواهمت….

LOVELY بازدید : 31 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

متن های عاشقانه,متن زیبا,متن عاشقانه زیبا

این رسم روزگاره...

کسی را که خیلی دوست داری، زود از دست می دهی **از آنکه خوب نگاهش کنی. **از آنكه او را در آغوش بگیری . ** از آنکه تمام حرفهایت را به او بگویی ، **از آنکه همه لبخندهایت را به او نشان بدهی مثل پروانه ای زیبا، بال میگیرد و دور می شود ، و تو خیال میكردی تا آخر دنیا می تونی هر روز طلوع آفتاب را با او تماشا كنی .

رسم روزگاره:

کسی که از دیدنش سیر نشده ای زود از دنیای تو میرود ، بدون اینكه حتی ردی و نشونی از خودش در دنیای تو به جا بزاره .چه آرزوهایی با او نداشتی ، چه آینده ی زیبایی را با او می دیدی، فرصت نشد كه فقط یك بار سرت را بر روی شانه هایش بزاری و گریه کنی.

رسم روزگاره:

وقتی از هر روزی بیشتر به او نیاز داری ، وقتی هنوز خوشبختی را در كنار او حس نكردی ، وقتی هنوز ترانه های عاشقی را تا آخر با او نخوانده ای ، دركمال ناباوری می بینی كه او را در کنارت نیست . چه فكر پوچی بود كه دست در دست او خنده کنان تا اوج آسمان خواهی رفت و او صورتت را پر از بوسه میکند.

رسم روزگاره:

با خود گفتی اگر این بار ببینمش دست او را می گیرم ، خیلی محكم می گیرم و نمی گذارم كه برود . او باید برای همیشه ** بماند . دستی را گرفتی اما این دست كیست كه خیلی سرده ؟ تو دست در دست تنهایی دادی . اون دست رهات نمی كنه !

رسم روزگاره:

او که میرود ، برای همیشه هم می رود .و آنقدر تنها می شوی که حتی نام روزها را فراموش میکنی و گذشت زمان را احساس نمی كنی ، از صدای تیك تیك ساعت بیزار می شوی و با آنكه تنگ دل تو شكست اما ماهیش آزاد نشد.

راستی تو كه او را خیلی دوست داری: اگه هنوز باد شمعهایت را خاموش نکرده، اگه هنوز شمع بالهایت را نسوزانده ، اگه هنوز می توانی به او هدیه ای ، شاخه گلی بدهی و پس قدر لحظه لحظه ی این روزها را بدان . او را در آغوش بگیر و تا فرصت داری به او بگو :

دوستت دارم.....

درباره ما
Profile Pic
با سلام به شما بازدید کننده عزیز لطفا ما را از نظرات خود برای بهتر شدن بی نصیب نفرمایید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 36
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 39
  • بازدید سال : 112
  • بازدید کلی : 1,800